سلطان قلبها
شنبه 92 تیر 22 :: 10:55 صبح :: نویسنده : مرتضی امینی خواه
امشب از آسمان دید? تو روی شعرم ستاره میبارد در سکوت سپید کاغذها پنجههایم جرقه میکارد
آری، آغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست
از سیاهی چرا هراسیدن شب پر از قطرههای الماس است آنچه از شب به جای میماند عطر سکرآور گل یاس است موضوع مطلب : |
منوی اصلی آخرین مطالب پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 41
بازدید دیروز: 8
کل بازدیدها: 85107
|
|